جدول جو
جدول جو

معنی صلح آمیز - جستجوی لغت در جدول جو

صلح آمیز
سلّميّةً
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به عربی
صلح آمیز
Peaceably
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
صلح آمیز
paisiblement
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
صلح آمیز
kwa amani
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
صلح آمیز
صلح آمیز طور پر
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به اردو
صلح آمیز
শান্তিপূর্ণভাবে
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به بنگالی
صلح آمیز
อย่างสงบ
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به تایلندی
صلح آمیز
平和に
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به ژاپنی
صلح آمیز
barışçıl bir şekilde
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
صلح آمیز
мирно
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به روسی
صلح آمیز
和平地
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به چینی
صلح آمیز
בצורה שלווה
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به عبری
صلح آمیز
평화롭게
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به کره ای
صلح آمیز
secara damai
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
صلح آمیز
शांतिपूर्वक
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به هندی
صلح آمیز
vreedzaam
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به هلندی
صلح آمیز
pacíficamente
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
صلح آمیز
pacificamente
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
صلح آمیز
pacificamente
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
صلح آمیز
pokojowo
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به لهستانی
صلح آمیز
мирно
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
صلح آمیز
friedlich
تصویری از صلح آمیز
تصویر صلح آمیز
دیکشنری فارسی به آلمانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصلحت آمیز
تصویر مصلحت آمیز
آنچه توام با صلاح و مصلحت باشد، آمیخته به مصلحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گله آمیز
تصویر گله آمیز
آمیخته به گله و شکایت
فرهنگ فارسی عمید
(زَ دَ / دِ)
مطابق صلاح کار. بر وفق مصلحت و مقتضا. آمیخته و توام با صواب و صلاح و خیرخواهی: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز. (گلستان چ فروغی ص 20).
ضرورت است به توبیخ با کسی گفتن
که پندمصلحت آمیز کاربندش نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
آنچه توام با مصلحت باشد خیرخواهانه یادروغ مصلحت آمیز. دروغی که از روی صلاح و خیر اندیشی گویند: ملک... گفت آن دروغ وی پسندیده تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی و خردمندان گفته اند: دروغی مصلحت آمیز به که راستی فتنه انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدق آمیز
تصویر صدق آمیز
هرتوزانه راست مقرون به صدق توام با راستی نفس صدق آمیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصلحت آمیز
تصویر مصلحت آمیز
آن چه توأم با مصلحت باشد، خیرخواهانه
فرهنگ فارسی معین
قید خیرخواهانه، توام با مصلحت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شکایت آمیز، شکوه آلود، گلایه آمیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صلح آمیز، با آرامش
دیکشنری اردو به فارسی